تازه‌های احساسات فرهنگی






آخرين اخبار و رويداد‌ها




انكار در والدين كودكان اتيسم

sensesCultural:در بخش نخست این مطلب آوردیم که انکار از جمله ظرفیت‌های روانی در هر فردی است که در برابر اتفاقات مختلف زندگی‌اش از آن به عنوان اسلحه‌ای برای دفاع از خود استفاده می‌کند. اينكه فرد برخي از وقايع و پديده‌هاي دردناك زندگي‌اش را براي خود به ظاهر حل مي‌كند و حتي انكار مي‌كند  توصیفی از همان مکانیزم است.  در این مکانیزم فرد سعي مي‌كند هر بار از باور پذيري آن بكاهد و براي آن دليل مي‌تراشد و حتي به فراموشي مي‌سپرذش. در مورد افرادي كه فرد درجه اول خانواده را از دست داده‌اند معمولا به دليل شدت غم و ناراحتي سعي مي‌كنند كه يا مرگ او را انكار كنند و گويا به سفري رفته و يا وجود دارد و يا برعكس سعي مي‌كنند كه نشان و يا اثري از او نگذارند و از شدت فراق او را به ناخودآگاه مي‌سپرند و طوري كه او رفته او فرد را فراموش كرده است.

در مورد افرادي كه فردي از اعضاي خانواده بيمار داشته باشند نيز انكار اتفاق مي‌افتد.  این بیماری به خصوص اگر شدید باشد و یا به نحوی باشد که فرد احساس کند مصیبتی عظیم با این بیماری به سراغش آمده یا می‌آید از مکانیزم انکار استفاده می‌کند. از جمله این موارد اختلال اوتیسم است  و انکار آن  در والدين كودكان اتيسم. برخي از والدين كودكان اتيسم، وجود اختلال اتيسم را در فرزندشان انكار مي‌كنند و نمي‌توانند ان را به عنوان اختلال بپذيرند. اين شرايط اغلب در مراحل اول تشخيص اتفاق مي‌افتد كه معمولا والدين با شنيدن خبر به حرف يك متخصص اكتفاء نمي‌كنند و شايد براي مدت يك سال و در برخي از موارد بيشتر در پي شنيدن نتيجه خوب و نداشتن احتلال اتيسم فرزندشان به دنبال متخصصين ديگر مي‌روند. انكار و انكار… تا جايي كه براي مدتي فكر كردن به اينكه فرزندشان مبتلا به اتيسم است برايشان زجرآور است و منجر به ايجاد استرس و حتي اضطراب زيادي مي‌شود.

اما اين انكار در چه حدي مفيد و در چه حدي به والدين آسيب مي‌زند؟

اينكه والدين براي آرام كردن خود با مراجعه به متخصصين مختلف، آن را به عنوان روش انكار  خود در نظر مي‌گيرند آیا مي‌تواند جزو آسيب باشد و يا مي‌تواند مفيد باشد؟

پاسخ به اين سوال كار دشواري است چرا احساسات مادرانه و پدرانه پشت آن قرار دارد. بخشي از احساس به خود فرد بر مي‌گردد به عنوان پدر و مادر و بخشي ديگر به فرزند اتيسم.

از آنجايي كه تشخيص اختلال اتيسم معمولا قبل از ٣ تا ٥ سالگي صورت مي‌گيرد، و سال‌هاي اوليه زندگي كودك بيشترين نقش را براي رشد ذهني او دارند، تشخيص زودهنگام اتيسم و شروع درمان( رفتاردرماني، كاردرماني، بازي‌درماني و توانبخشي و گفتاردرماني و …) تاثير بسزايي در روند رشد تكلم كودك و از سوی دیگر نقش بسيار زيادي در كنترل اين اختلال دارد. بنابر اين از دست دادن زمان براي آغاز پروسه درمان متاسفانه تاثير مخربي در رشد تكلم و فكري كودك دارد.

اينجاست كه پاسخ دقيق به اين سوال را راحت مي‌توان يافت. انكار در مراحل اوليه تشخيص براي والدين موثر است و از ميزان استرس آنها مي‌كاهد اما به مرور كه واقعيت و تشخيص اختلال اتيسم در فرزندشان قطعي و جدي‌تر شد، نه تنها ميزان آسيبي كه به والدين مي‌رساند بيشتر از قبل خواهد بود، بلكه استرس و اضطراب شديدي در آنها ايجاد مي‌شود طوري كه زندگي روزمره آنها را غرق در استرس و ناباوري مي‌كند.

از عوارض جدي پیش‌آمدن چنین وضعیتی، از دست دادن زمان آغاز پروسه درمان است اگر چه درمان قطعي براي اختلال اتيسم وجود ندارد اما شروع به موقع درمان( رفتاردرماني و مواردي كه در بالا ذكر شد) مي‌تواند تكلم كودك را به تاخير بياندازد و حتي آن را متوقف كند كه غير قابل جبران است.

نگارنده تجربه چند ساله‌اي در كار با مراجعين و والدين كودكان اتيسم دارد و بر اساس تجربيات باليني و مشاهدات و البته مستندات علمي واكنش‌هاي والدين كودكان اتيسم را از مرحله انكار و پذيرش واقعيت را مطرح كرده است.

همانطوري كه گفته شد والدين كودكان اتيسم، در مرحله اول با تشخيص اتيسم به دليل ناآشنايي با اختلال اتيسم، سعي مي‌كنند بخشي از تشخيص را به تشخيص خطا و غيرحرفه‌اي متخصص و يا تشخيص‌هايي با شدت و آسيب ارتباط دهند كه خود نشانه‌ای از مكانيزم انكار است. نكته مهم اينكه شرايط و احساسات والدين قطعا براي متخصص روانشناس باليني و روانپزشك قابل درك است اما فرق بين احساس مادرانه و احساس مسئوليت پدرانه بين عاطفه و عقل است و درك آن زمان مي‌طلبد.

متخصص بر اساس معيار‌هاي روانپزشكي و مشاهدات باليني در كودك اين تشخیص را مي‌دهد كه عقلي است، اما والدين به دليل انس و غريزه و عاطفه قادر به درك و باور سريع آن نيستند.

بنابر اين والدين براي گذر از مرحله انكار تا پذيرش بايد پروسه طولاني را طي كنند كه البته بنابر ويژگی‌هاي شخصيتي و روابط زن و شوهر و شرايط زندگي مدت زمان اين مراحل متغير است.

مرحله دوم:بعد از انكار و در عين ناباوري، والدين براي ناباور پذيرتر كردن اين حقيقت تلخ سعي در تغيير و تحريف آن مي‌كنند. به عنوان مثال سعي مي‌كنند اختلال اتيسم را به عواملي ديگر نسبت دهند و مدام خودشان را مقصر مي‌دانند و در گذشته و دوران بارداري خود جستجو مي‌كنند و يا برخي از روابط خانوادگي و يا روابط با همسر را موشكافي مي‌كنند تا به سر نخي برسند و بتوانند به نوعي به دنبال علتي باشند كه به تحريف  واقعيت كمك كند. البته سرزنش و ملامت خود استرس والدين را بيشتر مي‌كند. هنوز در اين مرحله به باور و قبول اين حقيقت كه فرزندشان مبتلا به اتيسم است نرسيده‌اند. در اين مرحله تشخيص قطعي اتيسم داده است و دست از مراجعه به متخصيين ديگر كشيده‌اند.اگر چه مراجعه به متخصصين كار خوبي است و حداقل ميزان، طيف و عملكرد اتيسم را مشخص مي‌كند كه در پروسه درمان شناخت بهتري از ميزان عملكرد فرزند به روانشناس و كاردرمانگر و ساير درمانگران مي‌دهد.

مرحله سوم:خشم سومين مرحله است كه حاصل انكار و تحريف مراحل ابتدايي بوده است. اين كه والدين براي مدتي سعي در انكار حقيقت كرده‌اند و يا سعي كرده‌اند به دنبال دلايلي براي توجيه و يا تحريف حقيقت برآیند و با اين كار خود را آرام سازند. در ظاهر شايد براي مدتي احساس و هيجانات كاذبي را برون‌ريزي كرده‌اند و بر خلاف احساس دروني واقعي شان بوده است اما بعد مرحله مقاومت و تشخیص قطعي و باور‌كردن حقيقت ، هيجانات كاذب فرد فروكش مي كند و خشم فرو خورده انها خودنمايي مي‌كند و حتي در روابط آنها با اطرافيان تاثير مي‌گذارد. خشمي كه زندگي زناشويي را تخريب مي‌كند.

مرحله چهارم:در اين مرحله اغلب در مادران افسردگي بروز مي‌كند. مدام خود و يا همسر و حتي اعضاي ديگر خانواده را مقصر مي‌داند و بيشتر خود را سرزنش مي‌كند. افكار غيرمنطقي والدين زندگي آنها را تحت ‌الشعاع قرار مي‌دهد. خوردن، خوابيدن، روابط فرد با ديگران و حتي رسيدن وضع ظاهري فرد و .. فرد براي مدتي انزوا را انتخاب مي‌كند، در عين افسردگي همچنان مقاومت مي‌كند اما به اين نتيجه مي‌رسد كه زندگي نامعلومی دارد و مدام به آينده فرزندش فكر مي‌كند.

در اين مرحله نيز هنوز حقيقت را در باطن نپذيرفته است. و درمان را آغاز نكرده است.

مرحله پنجم:پذيرش واقعيت آخرين مرحله است كه والدين به اين نتيجه مي‌رسند كه زمان درمان فرا رسيده و انزوا كمكي به تغيير شرايط نخواهد كرد. این گونه رویکرد نشان می‌دهدکه آنها به دليل منطقي ديدن مسئله سعي در حل مسيله مي‌كنند. اگر چه خودشان از نظر روحي در شرايط خوبي نيستند اما حقيقت تلخ را قبول كرده‌اند و در پي آغاز مراحل درمان و كنترل آن هستند.

در اين مرحله مراجعه به روانشناس كمك بسيار زيادي به والدين مي‌كند. چرا كه والدين نيز با كمك روانشناس از استرس و افسردگي خود مي‌كاهند و با روحيه بهتر مي‌توانند فرزند اتيسم‌شان را مديريت و حمايت كنند .

تحقيقات بسياري نشان داده است كه روابط بين والدين نقش بسزايي در كاهش علايم اتيسم و خشم و لجبازي كودكان اتيسم دارد.

مریم جباری: روانشناس بالینی

تذکر: هر گونه برداشت و نقل از این مطلب باید با اجازه مکتوب از بنیاد SensesCultural باشد و نقل بخش یا متن کامل این مطلب در هر شکل آن(‌اینترنتی، چاپی و …) ممنوع و حق پی‌گرد قانونی برای بنیاد محفوظ است.

تاريخ: ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
كليد‌واژه‌ها: اوتیسم و انکار | مریم جباری
Facebooktwitterredditpinterestlinkedinmail


نظر شما:
نام و نام‌خانوادگی:* رايانامه:* تارنما: