Senses Cultural: چهارشنبه گذشته یکی از نمادهای کار خیریه در ایران دل به دیار باقی داد و درگذشت. «اشرف بهادرزاده قندهاری» که در طول عمر طولانی اما پربرکتش چندین مرکز بزرگ و کوچک خیریه را تاسیس کرد و برکشاند و آن را بالنده و بارآور نمود. پیش از او جامعه نیکوکاران ایران، بانو توران میرهادی را در آبان ماه امسال از دست دادند، بانویی که همانند خانم بهادرزاده قندهاری، عطش کمک کردن به دیگران را داشت اما در زاویه و کاری متفاوت. او در زمینه تدریس و کمک به کودکان و نوجوانان فعال بود و خانم بهادرزاده در کار کمک به سالمندانی که در این دوران بیش از یک کودک به مراقبت نیاز دارند.
یادی از توران میرهادی؛ مادر خواندن و آموزش
شاید بزرگترین و ماندگارترین کار خانم بهادرزاده ،آسایشگاه کهریزک بود که خانم قندهاری نزدیک به ۵۰ سال ریاست هیئت مدیره این مرکز بزرگ و مفید و موثر در حوزه سالمندان و پرورش آنها را عهده دار بود. روزی که او به کهریزک پای نهاد آن مکان را بوی تعفن فرا گرفته بود. مکانی حدودا ۱۰۰۰ متری که در افواه عامه هم به آن مکان نام عحیب «بوی» را نهاده بودند. حتی خانم قندهاری تعریف میکرد که وقتی نخستین بار میخواست به این مکان برود، به او گفتند برو جلوتر و هر جایی که بوی بدی به مشامت خورد همان جا کهریزک است.
اگر چه بسیاری دکتر محمدرضا حکیمزاده لاهیجی را بانی آسایشگاه کهریزک میدانند، اما آنکه کهریزک را ارتقاء داد و به جایی رساند که آن بوهای عجیب و غریب از آن نمیآید، بانو بهادرزاده قندهاری بود که ۵۰ سال ریاست هیات مدیره این نهاد را بر عهده داشت. در واقع آنچنانکه خانم بهادرزارده تعریف میکردند اگر چه دکتر حکیم زاده با نیتی خیر این مکان را در فضایی ۱۰۰۰ متری راه اندازی کرده بود، اما به دلیل آنکه خودش فرصت حضور و مدیریت آنجا را نداشت، عملا آن مکان رها بود تا زمانیکه او با دکتر حکیم زاده ملاقات میکند و پیشنهاد همکاری میدهد که آقای حکیم زاده هم که مردی آدم شناس بود، این پیشنهاد را میپذیرد. به گفته خانم بهادرزاده بعد از پذیرش این مسئله او به اتفاق خانم کاتوزیان شروع کردند به کار کردن روی این مجموعه و بهسازی و بازسازی آن . او نقل میکند:«زبالههای آنجا را هیچ شهرداری حاضر نبود حمل کند چون آن منطقه دور افتاده و روستا، محروم از هر امکاناتی بود. هیزم جمع کردیم و آب را جوشاندیم و این شروع کار ما بود. دستگاه زباله سوز گرفتم و گروه بانوان نیکوکار با دو نفر شروع شد و همین الان به ۲۵۰۰ و شاید ۳۰۰۰ نفر رسیده است.»
همه میدانند که کهریزک امروز شباهتی به آن کهریزک ندارد. از محوطهای ۱۰۰۰ متری با دو اتاق خرابه به ۴۸۰ هزار مترمربع مساحت و ۲۲۰ هزار مترمربع زیر بنا رسیده و شامل ۲۸ بخش است که ۲۶ تای آن مخصوص سالمندان و معلولان و دوتای آن برای بیماران ام اس است. 4 هزار نفر در این شهر زندگی میکنند و فروشگاهها، بیمارستان، مدارس مختلف و ۵۰ کارگاه دارد. در آنجا سالمندان تنها نیستند و با ساختههایشان در کارگاهها پول در میآورند و احساس بهتری دارند. 900 بانوی نیکوکار هم در آسایشگاه و در کنار پرسنل، به بیماران و نیازمندان کمک میکنند و حتی بانوانی از کشورهای دیگر عضو کهریزک شده اند و برای آن پول جمع میکنند تا چرخ این آسایشگاه بهتر بچرخد.
او متولد سال ۱۳۰۳ است و پس از ازدواجش در 17 سالگی، فعالیتهای خیرخواهانهاش را که از خانه پدری آغاز کرد و ابتدا به صورت داوطلب در حسینهها به مردم و نیازمندان کمک میکرد تا این که چنانکه خود در گفت وگویی اعلام کرده بود یک شب و حضور مردی که از او برای کمک به مادر پیرش کمک خواسته بود کل زندگی او را تغییر داد و مسیر تازهای برایش گشود. مسیری که شاید برای هر زن تاثیرگذاری در زندگیاش رخ مینماید و سبب میشود تا انرژی و توان خود را صرف کاری کند که در نوع خود از فردی عادی و معمولی بر نمیآید.
چند سال قبل که محسن امیر یوسفی،فیلمساز نامآشنا و متفاوت سینمای ایران برای ساخت مستندی به کهریزک رفته بود، توصیفی از این مکان داد که از کار کارستان خانم بهادرزاده خبر میدهد. او از شعاری که روی مرکز است آغاز کرد. شعاری که نوشته شده است:«اینجا مکانی است برای زندگیکردن، نه زندهماندن» و همین شعار بود که به فلسفه نگهداری از سالمندان انجامید.
در کنار این مرکز، خانم بهادرزاده تأسیس گروه بانوان نیکوکار و ایجاد مؤسسه خیریه خانه مادر و کودک را نیز انجام داد که به اشتغال نزدیک به چهار هزار زن ختم شد. امیریوسفی در مراجعه به خاطرات آن روزهایش از تنها دیدار خود با بهادرزاده میگوید: «برای ما که تیم تولید بودیم، قبل از ورود به آسایشگاه کهریزک، پیشبینی میکردیم که با یک فضای دلمرده و غمانگیز روبهرو شویم؛ اما بعد از شروع فیلمسازی نظرمان تغییر کرد. توصیف این کارگردان از شخصیت بهادرزادهقندهاری یک شخصیت متفاوت و الگوست: «مشخص بود که جزء معدود انسانهایی هستند که یک جهانبینی مجزا و مخصوص به خود دارند که در کهریزک عملی شده و هنوز هم جامعه از نتایج کار ایشان بهرهمند میشود. او مصداق این بیت مولاناست که:
محسنان مردند و احسانها بماند.
ای خنک آنرا که این مرکب براند
مرد محسن لیک احسانش نمرد
نزد یزدان دین و احسان نیست خرد
یادش گرامی باد و نام و راهی که او از خود بر جای گذاشته است همیشه ماندگار و جاودان.
http://tadriskonkoor.ir/
خسته نباشید ممنون به خاطر این مطلب کاربردی
http://dibaform.com/fa/category
سلام میشه لینک داخل مطلبو چک کنید.برای من مشکل داشت.ممنون
لینک مشکلی ندارد
https://khanmusic.org
تو زمینه ای که فعالیت میکنید جزو بهترین سایت ها هستید.
https://vipshop.flowers/
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون ادامه بدین