در بخش اول گفت وگو با دکتر بنفشه کینوش با زندگی او در خانوادهای اهل سیاست آشنا شدید.
گفت وگو با بانوی تحلیلگر عرصه سیاست در آمریکا
گذراندن دورههای عالی تحصیلی و تدریس در رشته زبان و مترجمی از جمله فعالیتهای این بانوی تحلیلگر عرصه سیاست بود . در بخش دوم و آخر این گفت وگو با برخی دغدغههای اجتماعی و سیاسی او آشنا میشویم و از تجربه مترجمی با ۴ رپیس جمهوری ایران توسط این بانوی تحلیلگر عرصه سیاست خاورمیانه خواهیم خواند.
خانم کینوش! هر فردي در زندگي كاري و شخصي اش افرادي را به عنوان الگوي خود انتخاب ميكند ، الگوي شما در حوزه كاري چه كساني بودند و چرا؟
من هیچ زمان از الگوی خاصی پیروی نکردم چون معتقدم هر فردی شرایط خاصی دارد که قابل تعمیم به دیگری نیست.
اگر يك روز فرصتي داشته باشيد كه به عقب بازگرديد آيا همين مسير را انتخاب ميكنيد يا رشته و شغلي ديگر؟
حتما این مسیر را نتخاب میکنم . اما همیشه باخودم فکر میکردم که اگر یک مسیر هنری را دنبال میکردم شاید خواننده میشدم. من به موسیقی سنتی ایرانی خیلی علاقمندم و خوانندهگان قدیم موسیقی ایرانی از زن و مرد را خیلی دوست دارم از قمر و دلکش تا بنان که واقعا عاشق صدایش هستم.
حضور در آمريكا چه فرصتهايي را در اختيار يك زن قرار ميدهد كه در اروپا امكان آن فراهم نيست؟
علاقهای به مقایسه شرایط اینجا با اروپا یا هر جای دیگر ندارم،اما در آمریکا فرصتها خیلی زیاد است.دانشگاههای آمریکا همانند شهر و کشوری بزرگند و زندگی در آنجا دید آدمی را گسترش میدهد. از این بابت خودم را مدیون آمریکا میدانم که وسعت دید و مشربی به من داد که قطعا در هر جای دیگر این کره خاکی بودم ، چنین فرصت فراخی را نمیتوانستم به دست آورم. در اینجا بود که توانستم آن بیطرفی و نگاه غیر جانبدارانه به حوزه سیاست و اتفاقات آن را گسترش دهم و به ثباتی قابل اعتنا برسانم. فکرسیاسی من در اینجا پرورش یافت و به بلوغ خودش رسید.
چرا؟ مگر آمریکا چه دارد؟
چون در آمریکا افکار سیاسی متعدد زندگی و باهم همکاری میکنند و علاوه بر آن محیط دانشگاههای آمریکا فضایی را فراهم میکند که آدمی به ظرفیتهایی که به آن باور دارد برسد . به یاد دارم وقتی وارد دانشگاه شدم هیچ زن ایرانی در این رشته وارد نشده بودند. آمریکاییها و به خصوص اساتید آمریکایی یک ویژگی بسیار مثبتی دارند که وقتی یک فرد زحمتکش را میبینند، برایش احترام قائلند و تا جایی که بتوانند کمک میکنند که آن فرد بتواند استعداد و ظرفیتهایش را شکوفا کند. در کنار آن دید علمی و دقیقی دارند و از این منظر هیچ جای دیگر دنیا به پای آمریکا نمیرسد.
شما از معدود زناني هستيد كه تجربه مترجمي ٤ رييس جمهور ايران را در بيست سال اخير داشتيد، پرسشم این است كه براي دستيابي به چنين مهارتي مسير و مطالعات زبان مقصد و مبداء را چگونه طي كرديد؟ مثلا در زبان انگليسي چه كتابها و مطالعاتي داشتيد و در زبان فارسي نيز؟
من با دو زبان مادری آشنایی داشتم . زبان فارسی و انگلیسی که از همان کودکی با این دو زبان حرف میزدم و همین آشنایی کمک بسیاری کرد در ترجمه، به خصوص ترجمه همزمان سخنان افراد. دانستن نکات ظریف و دقیق زبان مقصد و یا مبداء تنها با حضور فرد در کشور دیگر ممکن است و وگرنه در تلفظ و معنی بسیاری از لغتها آدمی در میماند.
در کنار آشنایی اولیه به زبان مادری که به گمانم لازمه کار یک مترجم همزمان است، من لیسانس و فوق لیسانس زبان انگلیسی داشتم و دانشجوی دکتری زبانشناسی بودم و علاوه برآن توانستم با فن ترجمه آشنا شده و فوق لیسانس این رشته را نیز به دست آورم.
این فکر که علاقهمند بودید مترجم همزمان شوید از چه زمانی به ذهنتان خطور کرد؟ و برای ورود به این دنیا چه تجربهها و یا مطالعاتی داشتید؟
۱۴ ساله بودم که تصمیم گرفتم مترجم همزمان بشوم چون آن را راهی برای ورود به دنیای سیاست میدانستم. از جمله کارهایی که میکردم گوش سپردن به رادیوهایی بود که اخبار انگلیسی منتشر میکردند. به یاد دارم زمان پذیرش قطعنامه بود که تصمیم گرفتم وارد این کار شوم. شبانه اخبار بینالملل بی بی سی را گوش میدادیم و همزمان ترجمه میکردم و مدت شش سال این کار را انجام میدادم که بعدها همین را به دانشجویانم آموزش دادم . مرور اخبار روزنامههای خارجی و خواندن روزانه اخبار و نیز کتابهای ادبی انگلیسی مثل آثار شکسپیر در انگلیسی و آثار شعرای نامی ایرانی چون سعدی و مولوی و پروین اعتصامی از دیگر تجربههای من بود. من البته مدتی درس ترجمه میدادم که در ضمن آن آثار شکسپیر را برای دانشآموزان ترجمه تدریس و تجزیه و تحلیل میکردم.
با توجه به اينكه عمده عمر شما در آمريكا گذشته است، با كدام شاعران و نويسندگان كهن و نوي ايران بيشتر آشنا هستيد و آثارشان را مطالعه مي كنيد؟
سهراب سپهری مولانا و حافظ و پروین.
اگر بخواهيد چهار رييس جمهور ايران را( با توجه به همان مدت كوتاهي كه مترجم آنها بوديد) در يك يا دو جمله توصيف بكنيد، چه خصوصيتهايي براي آنها برميشمريد؟
آقای رفسنجانی فرد هوشمند به نظر میآمدند و صبور و در نسبت با بقیه روسای جمهور سیاستمدارتر
خاتمی خیلی خوشرو بود و علاقهمند به صحبت درباره مسائل فکری.
احمدی نِژاد سخت کوش و سخت کار و به همان اندازه سختکوشی به نظر خودش اهمیت میداد و عمده کارها را هم خودش انجام میداد و از همنشینی با افراد غیر همفکر چندان احساس رضایت نمیکرد.
آقای روحانی خیلی علاقه به تفویض کار به دیگران داشتند درحالی که آقای احمدینژاد میخواستند کار را خودشان انجام دهند.
يك پرسشي هم داشتم كه به نوعي با فعاليتهاي بنياد احساسات فرهنگي مرتبط است. با توجه به آشنايي اجمالي كه با فعاليتهاي اين بنياد داريد، چه توصيههايي براي توفيق افزونتر کارهای آن داريد و ارزيابي اجمالي شما از فعاليتها چيست؟
بنیاد احساسات فرهنگی نهادی پرانرژی و فعال به نظرمیآید به خصوص در چند دیداری که با خانم منفرد( مدیر این بنیاد) داشتم ایشان را فردی پیگیر و مصمم و علاقهمند در دسترسی به اهداف دیدم. همین که سایت انگلیسی و فارسی شما فعالست و علاوه بر آن در زمینه مسائل مرتبط با سلامتی افراد به خصوص کودکان اوتیسمی و یا کودکانی که مشکلات ذهنی دارند به صورت متمرکز فعال شدهاید به گمانم اگر با همین پشتکار و انرژی ادامه دهید قطعا شاهد در آغوش گرفتن توفیقهای بیشتری خواهید بود. توصیه من این است که بیشتر به مسائل انسانی و محیط زیستی و هنر بپردازید چون در این زمینهها تا بخواهید کار هست و جای خالی آن هم حس میشود.